شبي غمگين تر از شب هاي فرهاد
به ياد لحظه هاي رفته بر باد
به يادسرو هاي سبز و عاشق
نشستم گريه كردم تا شقايق
شكفته ياد گل در گريه هايم
پر از حرفم اگر چه بي صدايم
به سوگت اي چراغ خانه ي دل
چه كولي مي روم منزل به منزل
تو را مي پرسم از اندوه مهتاب
كه مي گويد به روي بستر آب
تمام چشمه را من جست و جويم
مگر يابم تو را در رو به رويم
:: بازدید از این مطلب : 482